قیام حضرت امام خمینی (ره )، قیامی الهی
امـام (ره ) فـقیهی بود که فقه را تئوری کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور می دانـسـت و حـکـومـت را نـشـان دهـنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سـیـاسـی و نـظـامی و فرهنگی . این فقیه آگاه به زمان و با تقوا، آنگاه که مشاهده کرد حکومت پهلوی آشکارا به مردم و کشور ظلم و خیانت می کند و دین اسلام در خطر قرار گرفته برخود و طبقه روحانی و نیز آگاهان جامعه وظیفه دانستند تـا مـردم را نـیـز آگاه نمایند و با کمک آنان ، بر حاکمان جور بتازند و مظلومان را نجات دهند. ایـشـان ابـتـدا بـه نصیحت رژیم پرداختند و شخص شاه را از عواقب مبارزه با دین بر حذر داشـتـنـد ، امـا هنگامی که آنان به این نصایح و تذکرات وقعی ننهادند، بـا مـعـرفـی کـارهـای ضد دینی و ضد انسانی و ضد ملی شاه ، قیام علیه حکومت ظالم را وظـیـفـه و تـکـلیـف دانستند. ایشان قیام علیه ظلم را سیره انـبـیـاء، سـیـره حـضـرت عـلی علیهما السلام و امام حسین علیهما السلام و برای خدا و اسلام دانستند. امام (ره ) روند انقلاب را خود به طور موجز چنین بیان می دارند: ((شما ملت بزرگ ایران ، همان معنایی که در صدراسلام بود محقق کردید. ابتدا از مدرسه فیضیه بلند شد صدا، و مدرسه فیضیه را خراب کردند. جوانهای ما را بعضشان را شهید کـردنـد. لکـن اسـتـقـامـت اسـبـاب این شد که شکست روحی نخورند. این استقامت موجب شد که اقشار، بعضی به بعضی پیوستند. دعوتهای اسلامی را به جان خریدند و شنیدند و این قـطـره هـا بـه هـم پـیوستند و سیل عظیمی ایجاد کردند؛ قیام همگانی و برای اسلام . قیام بـرای خـدا، قـیـام بـرای جـمـهـوری اسـلام . این قیام در تمام اقشار ملت ریشه کرد و تمام اقـشـار را بـه هـم پـیـونـد داد و ایـمـان در هـمـه ظـهـور پـیـدا کـرد. یـک تحول روحی ، یک تحول فکری ، با اراده مصمم !… همه اقشار با هم قیام کردند و استقامت کردند ((ان تقوموا لله ))؛ قیام برای خدا، جمعاً و فرداً. مادامی که این قیام برای خداست ، مادامی که این وحدت باقی است ، پیروز هستید!))